به گزارش مشرق، «جنگ رسانهای» به عنوان مفهومی که رهبر معظم انقلاب آن را به کار برده و در مقام تبیین و تذکر آن برآمدهاند، دارای ابعاد و مسائل گوناگونی است. با بررسی کلیدواژههای مرتبط با این مفهوم در میان بیانات ایشان، نکات ارزندهای شناسایی شد که در سه عنوان کلی «ماهیت و اهمیت جنگ رسانهای»، «عملکرد جبههی رسانهای مقابل» و «راهکارهای جبههی رسانهای انقلاب اسلامی» قابل تهیه و تنظیم است.
در مقالهی نخست به ماهیت و اهمیت این جنگ پرداخته شد و بیان شد که جنگ رسانهای را باید با توجه به جبههبندی کلان موجود در دنیا تحلیل کرد و در وجود این جنگ اجتنابناپذیر، بههیچوجه شک و تردیدی نباید داشت. در مقالهی دوم به عملکرد جبههی رسانهای مقابل پرداخته شد و به علت و انگیزهی اصلی دشمن در جنگ رسانهای و برخی از راهکنشها و راهکارهای آنها برای ضربهزدن به جهان اسلام و جبههی مقاومت اشاره شد.
در نوشتار پیشرو قسمت اول از بخش راهکارها، شامل امکانسنجی مقابلهی رسانهای با جبههی عظیم رسانهای دشمن و الزامات اقدام و عمل جبههی رسانهای انقلاب، ارائه شده است.
آیا میتوان نسبت به امپراتوری رسانهای دشمن کاری انجام داد؟
نخستین سؤال و درواقع مقدمهی ورود به موضوع جبههی رسانهای انقلاب اسلامی این است که آیا با توجه به امپراتوری عظیم و انحصارگر جبههی رسانهای مقابل، اساساً میتوان امیدی به اثرگذاری داشت؟ رهبر معظم انقلاب در همایش بینالمللی رسانههای جهان اسلام فرمودند: «ما رسانههای بزرگ دنیا را در اختیار نداریم؛ اما آنچه را هم که در اختیار داریم؛ چیز کمی نیست. ما باید از سرمایه و موجودی خود – که متعلّق به دنیای اسلام است – حداکثر استفاده را بکنیم.»[۱] و در جایی دیگر فرمودند: «اگر ما بتوانیم [در مقابل جنگ رسانهای دشمن]، یک کار رسانهای درست انجام دهیم، میتوانیم این صحنهی باطل را لااقل تا حدودی به صحنهی حق تبدیل کنیم؛ یعنی در افکار عمومی دنیا کار را طوری پیش ببریم که واقعاً قضیه بهعکس شود.»[۲]
ابتدا باید به وضعیت داشتههای جبههی رسانهای خود نگاهی درست داشت. در خصوص «بضاعت» جبههی رسانهای خودی باید دو منظر را بررسی کرد؛ اولاً به لحاظ مقیاسهای کمّی و ثانیاً به لحاظ مقیاسهای غیر کمّی؛ به لحاظ کمی میتوان به اتحادیه رادیو و تلویزیونهای اسلامی اشاره کرد.
اتحادیه رادیو و تلویزیونهای اسلامی که بهمنظور پشتیبانی از جریان اسلام ناب در سراسر جهان، با استفاده از ابزارهای فرهنگی و ارتباطی، برقراری ارتباط میان نخبگان و اندیشمندان اسلامی از یکسو و تودههای مسلمان و انقلابی از سوی دیگر و مقابله با تبلیغات مسموم دشمنان اسلام و با هدف هماهنگکردن رادیوها، تلویزیونها و مؤسسات رسانهای و ایجاد یک بلوک رسانهای منسجم، فعال و روزآمد با ابتکار تعدادی از شبکهها و مؤسسات رسانهای در سال ۱۳۸۶ تشکیل شده، در آخرین اجلاس عمومی آن در سال ۱۳۹۶، ۲۳۰ شبکه از ۳۶ کشور جهان شرکت داشتند.
باید توجه داشت که این اتحادیه تنها رسانههای رسمی جهان اسلام را شامل میشود و بااینوجود، رقم نسبتاً قابلتوجهی را گرد هم جمع نموده است.
غیر از رسانههای رسمی، اهالی رسانه که در سراسر جهان اسلام مشغول به فعالیتهای رسانهای هستند نیز قابلتوجه است. بهعنوان یک نمونه میتوان به جشنوارهی عمار و بخش بینالمللی آن اشاره کرد که در دورهی اخیر پنجهزار اثر خارجی از سراسر جهان دریافت نموده است.[۳] هنرمندان و سازندگان این آثار هرکدام ظرفیت و استعداد تبدیلشدن به عناصر رسانهای برجستهای در جهان اسلام را دارند و در صورت همافزایی این قطعات جدا از هم، کارایی و اثربخشی مضاعف خواهند داشت.
به لحاظ غیر کمی نیز میتوان به مواردی همچون همخوانی تولیدات رسانهای جبههی انقلاب اسلامی با واقعیت و فطرت بشر، آمادگی عناصر رسانهای برای فداکاری و ایثارگری در راه رسیدن به اهداف، و همچنین امداد غیبی بهعنوان یک سنت الهی، اشاره کرد. چنانکه خداوند در قرآن میفرماید «چه بسیار عدهی کمی که بر عدهی زیاد غلبه میکنند»، در جنگهای غیرنظامی نیز این امر صادق است و مصداق دارد. رهبر معظم انقلاب در پیام تبریک به سید حسن نصرالله به مناسبت پیروزی مقاومت اسلامی در جنگ ۳۳ روزه فرمودند: «دشمن، یعنی امریکا ـ اسرائیل، از صبر و هوشمندی و دلاوری ملت لبنان غافل بود؛ از توانائی بازوان سطبر لبنان غافل بود؛ از سنت الهیِ کم مِّن فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَت فِئَهً کثِیرَهَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصابرِینَ غافل بود.»[۴] حال در جنگ رسانهای نیز چنین است و میتوان از روزنههایی نفوذ کرد و اثرگذار بود.
جنگ لبنان؛ نمونهی موفق جنگ رسانهای جبههی حق
رهبر معظم انقلاب، جنگ ۳۳ روزه را علاوه بر یک پیروزی نظامی، یک پیروزی رسانهای نیز میدانند: «بهعنوان یک مثال، من تجربه جنوب لبنان را – که دوستان در جریان آن هستند – بهعنوان یک الگو میتوانم مطرح کنم. مؤمنین و جوانان مبارز لبنان توانستند از اهرم و عامل تبلیغات به بهترین وجه و بهصورت شایسته، در حرکت عظیمی که علیه صهیونیستها کردند، استفاده کنند؛ توانستند عنصر مقاومت و فداکاری را به دنیای اسلام درست منعکس کنند؛ بهاینترتیب است که دشمن به ستوه میآید. همه دنیای اسلام فهمید که مقاومت در جنوب لبنان چه میکند و چه کار میخواهد بکند و هدفش چیست.
در آنجا تبلیغات به شیوه خوب و درستی به کار رفت. خودی روحیه پیدا کرد، دشمن روحیّهاش ضعیف شد و به ستوه آمد. این کاری است که ما همیشه باید بکنیم. دنیای اسلام همیشه در حال مبارزه و موردحمله است. این قطعهای از بدن دنیای اسلام است که امروز در چنگال صهیونیستهاست؛ شب و روز به آن حمله میکنند؛ لذا باید از رسانهها حداکثر بهرهبرداری به نفع این قضیه به عمل آید.»[۵]
«حسن حیدر» کارشناس و تحلیلگر مسائل لبنان و نمایندهی شبکه «المنار» در ایران در خصوص نقش رسانه در جنگ ۳۳ روزه میگوید: «در جریان جنگ ۳۳ روزه یکی از خبرنگاران المنار به نام «علی شعیب» همانند رزمندگان بهتنهایی با ارتش اسرائیل میجنگید؛ بهعنوانمثال وقتیکه اسرائیلیها مدعی میشدند که بنت جبیل را تصرف کردهاند، وی با حضور در این منطقه عدم صحت این خبر را نشان میداد و آن را تکذیب میکرد؛ اینگونه فعالیتها به حدی بود که اسرائیل را مجبور کرد اخبار شبکه المنار را رصد کند.
وظیفه رسانهها تبیین حقیقت است و برهه کنونی نیز جنگ میان رسانهها است. نباید به خبر محدود شد و باید بهدنبال ارائه محتوای تحلیلی بود؛
این سیاست المنار در جنگ بود و به همین دلیل نیز سید حسن نصرالله در رابطه با این شبکه عنوان کرد که «لولا المنار لضاع الانتصار»؛ اگر المنار نبود، پیروزی از دست رفته بود. باید مردم را در تحلیل خبر شریک دانست تا بدینصورت آنها حقیقت را دریابند و نباید به آنها القا کرد. نقش رسانه در جنگ کمتر از سلاح نیست بلکه بیشتر از آن است.»[۶]
در پایاننامهای با عنوان تکنیکهای تبلیغات سیاسی شبکه المنار در جنگ سیوسه روزه لبنان (۱۳۹۱) محقق با توجه به نظریههای برجستهسازی، اقناع و قاببندی، نحوهی انعکاس مطالب مربوط به جنگ ۳۳ روزهی لبنان در شبکهی المنار با هدف دستیابی به ساختار اخبار و مطالب جنگی و فنون مورد استفاده در این شبکه را مورد بررسی قرار داد. جامعهی آماری این پژوهش را تمام مطالب شبکهی المنار در جنگ سیوسه روزه لبنان که قابلاستفاده بودند تشکیل میدهد. یافتههای تحقیق نشان داد که شبکهی المنار بیشتر از شیوه «برانگیزاننده احساسات» برای اقناع مخاطبانش بهره برده است، همچنین این شبکه بیشتر، تاکتیکهای «سابقه نویسی» و «برچسب زدن» در پوشش اخبار این جنگ مدنظر قرار داده است. علاوه بر این، فنون «بیاعتبارساختن دشمن» و «ایجاد ترس» در رابطه با ضد تبلیغ بیشتر از سایر تکنیکها به کار رفتهاند.[۷]
موفقیت در جنگ رسانهایِ موازی با جنگ ۳۳ روزه نشان داد که علیرغم امپراتوری رسانهای جبههی استکبار و انحصار رسانهای آن، میتوان روحیهی نیروهای خودی را تقویت و روحیهی دشمن را تضعیف کرد و در واقعیتهای میدانی اثرگذار بود.[۸]
الزامات کلان مقابله با دشمن در جنگ رسانهای
۱-برنامهریزی راهبردی جبههی رسانهای انقلاب اسلامی
رهبر معظم انقلاب در بیان اهمیت و ضرورتداشتن راهبرد کلان و عمل مطابق آن میفرمایند: «دشمن برای بیست سال، سی سال، چهل سال، پنجاه سال بعد نقشه میکشد؛ چون دشمن که یک شخص نیست؛ دشمن یک اردوگاه است. اسلام هم اردوگاه است. اردوگاه اسلام هم برای ده سال، بیست سال، پنجاه سال، صدسال، آمادگی ایجاد میکند. آری؛ فقط این دشمن نیست که پنجاه سال بعد را میبیند؛ ما صدسال بعد را میبینیم»[۹] «لازم است برای استراتژی تبلیغی علیه صهیونیستهای غاصب، یک طرّاحی بنیادین صورت گیرد. اینکه ما بهصورت تاکتیکی در هر موقعیتی بخشی از مظلومیتها را بیان کنیم، کافی نیست. باید یک راهبرد عمومی، تبلیغی در همه دنیای اسلام بهصورت مشترک تعیین و به آن عمل شود.»[۱۰]
چند تفاوت عمده بین فعالیتهای راهکنشی (تاکتیکی) و عملکرد مبتنی بر یک برنامهریزی راهبردی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود تا اهمیت این موضوع مطرح گردد.
در عملکرد راهکنشی، معمولاً بازیگران خُرد و فعالان خودجوش متناسب با اهداف و برنامههای خُرد به تولید رسانهای میپردازند؛ اما در برنامهریزی راهبردی مسئولان کلان و مدیران راهبردی، به تنظیم برنامه میپردازند و بازیگران خرد و متوسط، بر مبنای هدفگذاری طراحان راهبردی، عمل میکنند.
در فعالیت راهکنشی معمولاً به کوتاهمدت نگاه میشود و بر اساس یک واقعه یا رویداد، عمل میشود اما در برنامهریزی راهبردی، افق زمانی بلندمدت مدنظر است و فعالیتهای کوتاهمدت و میانمدت نیز در آن راستا قرار میگیرند؛ بهعبارتدیگر در برنامهریزی راهکنشی، زمان حال در نظر گرفته میشود اما در برنامهریزی راهبردی زمان آینده.
در فعالیت راهکنشی معمولاً یک زمینه یا یک بُعد در نظر گرفته میشود اما در برنامهریزی راهبردی ابعاد و زوایای گوناگون مدنظر قرار میگیرد و با بسیجنمودن نیروهای مختلف به سمت هدف کلی، همافزایی بین اجزا محقق میشود.
بنابراین با توجه به توصیفاتی که از تفاوت اقدام مبتنی بر راهکنش و اقدام مبتنی بر راهبرد بیان شد و گسترهی کمی و کیفی جنگ رسانهای، لاجرم باید به «برنامهریزی راهبردی رسانه» در دو ساحت محتوایی و فنی پرداخت تا بتوان موفق و اثرگذار بود.[۱۱]
۲-رصد و سنجش مستمر بر مبنای برنامهریزی راهبردی
آن روی سکهی هر نوع برنامهریزی همچون برنامهریزی راهبردی جبههی رسانهای، ارزیابی و سنجش است؛ لذا در جبههی رسانهای انقلاب اسلامی نیز ضرورت پایش و سنجش این عرصه مطرح است: «بایستی یک برنامهی بلندمدت، یک راهبرد کلّی و یک استراتژی تدوینشده وجود داشته باشد تا شما بتوانید در هر برههای از زمان پیشرفت خودتان را با آن بسنجید. معمولاً برای سنجش، وضعیتها را کمّی میکنند. به نظر بنده اهمیت سنجش کیفی بیشتر است؛ منتها باید این را انسانهای امین و هوشمند و زیرک بسنجند. ببینیم در این خطّ مشی و راهبردی که برای خودمان معیّن کردهایم که مثلاً راهبرد دهساله است، چقدر پیش رفتهایم، یا چقدر عقبیم. به نظر من، همهی این راهبردهای کمّی و کیفی را بایستی قابلتشخیص و قابلارزیابی کرد.[۱۲]»
همانطور که مشاهده شد، تأکید اصلی در ارزیابی فعالیتهای رسانهای جبههی خودی، بر روی «کیفیت» است و هرگاه کمیتگرایی و توهم پیشرفتِ حاصل از تعداد تأسیس شبکهها و ساعات برنامههای پرشده و امثال اینها بر کیفیتگرایی غلبه پیدا کرد، شاهد تضعیف و عدم اثربخشی این جبهه بودیم.
۳- جهتگیری تمام رسانهها در مسیر هدف اصلی
رهبر معظم انقلاب با توجه به زیرمجموعههای گوناگون و متعدد صداوسیما و امکان تشتت و عدم هماهنگی در آن میفرمایند: «… همهی بخشهای صداوسیما اعضای مختلفی هستند که کارهای گوناگونی انجام میدهند؛ اما همه به این هدف منتهی میشود؛ یعنی دیگر رادیو، با تلویزیون، با بخش فنّی، با بخش تحقیقاتی، با کار بینالمللی و با کارهای جانبی دیگر و اینها با همدیگر هیچگونه تفاوتی ندارند. همه تلاش میکنند برای اینکه این مقصود محقّق شود؛ یعنی این پیامها تولید و به شکل صحیحی توزیع گردد. رادیو بخشی از کار را به عهده میگیرد؛ هرکدام از بخشهای مختلف رادیو کارهایی را به عهده میگیرند.
تلویزیون بخشهایی از کار را به عهده میگیرد: برنامهی طنز یک بخش از کار را به عهده میگیرد؛ برنامهی میزگرد صرفاً علمی یک بخش از کار را به عهده میگیرد؛ برنامهی فیلمهای تولیدشده یک بخش را به عهده میگیرد و حتّی برنامهی فیلمهای خارجی عهدهدار بخشی از کار را میشود. پس وقتی این مدیریت هست، طوری انتخاب میکنید که همهی اجزای این صحنهی عظیم صداوسیما متوجّه همان هدف باشند. برآیند همهی کارها همان هدف بزرگ، یعنی انتقال پیامهای صحیح به ذهن مردم است.»[۱۳]
بهتبع برنامهریزی راهبردی و وجود چشمانداز، مأموریت، راهبرد و اهداف در جبههی رسانهای انقلاب اسلامی، تمام عناصر دولتی و خصوصی، رسمی و غیررسمی، خرد و کلان، جایگاه خود را مییابند و هرکدام در سنگر خود، به سمت هدف مشترک حرکت میکنند. به تعبیری دیگر، هرکدام از عناصر رسانهای –از یک شبکهی تلویزیونی رسمی تا یک مجموعهی فیلمسازی، تا هنرمندان آتش به اختیار، و…- بهمثابهی قطعات یک جورچین، در طرح کلی و برنامهی راهبردی جبههی رسانهای نقش مییابند و در کل، به یک تصویر واحد میرسند.
در این وضعیت، همافزایی مبتنی بر «وحدت در مسیر چشمانداز» شکل میگیرد و با حداکثر توان بهپیش میرود. طبیعی است که وحدت و همافزایی و مفاهیمی از این قبیل، نسبی بوده و در عالم واقع هیچگاه صددرصد محقق نمیشوند اما آنچه مدنظر است وحدت و همافزایی حداکثری است.
همچنین این تذکر ضروری است که داشتن برنامهی راهبردی و حرکت عناصر مختلف در آن، به معنی تصاحب و مالکیت صددرصدی یک مجموعهی دولتی بر کل موجودیتهای جبههی فرهنگی و رسانهای کشور نیست؛ برای هدایت و جهتدهی مجموعههای فرهنگی و رسانهای به سمت چشمانداز، شیوهها و روشهای گوناگونی وجود دارد که در مباحث سیاستگذاری فرهنگی و ابزارهای آن، بهطور تفصیلی به این مسائل پرداخته میشود.
در سطح جهان اسلام، وحدت فِرق و مذاهب اسلامی در سطح نخبگان و علماء میتواند زمینهساز وحدت رسانههای مختلف اسلامی شود؛ چنانکه در اتحادیهی رادیو و تلویزیونهای اسلامی این مهم بهطور برجسته خود را نشان میدهد.
جهتگیری در نقطهی مقابل فعالیت رسانهای دشمن
آن روی سکهی جهتگیری به سمت چشمانداز انقلابی و اسلامی، این است که دقیقاً نقطهی مقابل اهداف جبههی رسانهای دشمن قرار بگیرد. این «درمقابلبودن» نیز در کلیات اهداف آنها –همچون از بین بردن هویت، تزریق ناامیدی، ایجاد ترس واهی، و…- است و الا جبههی باطل نیز بهطور مطلق و با تمام جزئیات آن باطل نبوده و همواره برای فریب و تأثیرگذاری در مردم، رگههایی از حق را با خود مخلوط میکند. لذا رهبر معظم انقلاب خطاب به مسئولان صداوسیما لزوم جهتگیری به سمت مخالف دشمن را تذکر میدهند و مواردی از آن را بر میشمرند: «جهتگیری اساسی صداوسیما باید درست نقطهی مقابل همان جهتگیریای باشد که آنها دارند.
آنها میخواهند فرهنگ ملت را از گرایش به ایمان، ارزشها و گرایش به اصول اسلامی و استقلال هویت ملی برگردانند. شما باید درست نقطهی مقابل این کار را مورد اهتمام خودتان قرار دهید. آنها میخواهند وحدت ملی را از بین ببرند؛ آنها میخواهند اتکابهنفس جوانان را از بین ببرند؛ آنها میخواهند افق مقابل چشم نسل جوان ما را تیره و مبهم و وهمآلود جلوه بدهند؛ آنها میخواهند حتی مدیرانِ ارشد سیاسی کشور را از اقدام شجاعانه در مسائل گوناگون منصرف کنند و آنها را بترسانند – از مهمترین ابزارهای استکبار؛ همین قدرتها و سلطههای جهانی، ترساندن است.
از قدیم هم همینطور بوده است. این نامههایی که «فان الحرب اولها کلام» در آغاز جنگها شنیدهاید و دیدهاید که پادشاهان برای رقبای سیاسی خودشان به کشورهای مختلف میفرستادند، پُر از تهدید و پُر از به رخ کشیدن قدرت خود بود. اینها برای این بود که تهدید؛ تهدیدی که منجر بشود به ترسیدن طرف مقابل، نقش مهمی را در پیروزی ایفا میکند، که امروز هم سرمایهگذاری مهمی برای این کار میشود – تا جرأت اقدام را از اینها بگیرند و این مدیران را نگران وضعیت آینده کنند؛ آنها همچنین جوانان را یکطور، آحاد مردم را یکطور، مدیران را یکطور، سیاستمداران را یکطور و مبتکران و فعالان علمی را یکطور در تیررس رسانههای معارض خود با جمهوری اسلامی قرار میدهند. شما باید درست نقطهی مقابل آنها حرکت کنید.»[۱۴]
همچنین جهتگیری در مقابل جهت حرکت دشمن، یک شاخص برای سنجش عملکرد رسانههای جبههی انقلاب است. اگر فیلم، سریال، شبکه، پیام یا سخنی هماهنگ با اهداف اصلی و فرعی دشمن بود، با ضریب خطای کمی میتوان آن را در جبههی دشمن ارزیابی کرد.
۴- فعالیت همهی فعالان رسانهای
رهبر انقلاب در همایش بینالمللی رسانههای جهان اسلام فرمودند: «همه در این زمینه مسئول و موظّفاند. روشنفکران و سیاستمداران و شاعران و نویسندگان و هنرمندان و دانشگاهیان مسئولاند. اینها قشرهای اثرگذارند؛ اینها کسانیاند که میتوانند رسانهها را بهدرستی تغذیه کنند. شما که در اینجا جمع شدهاید، همین اجتماعتان یک حادثه بزرگ است. در این اجتماع، شما میتوانید این را پایهای برای یک حرکت هماهنگِ رسانهای در همه دنیای اسلام قرار دهید. این کارِ ممکنی است.
چرا ما از ابزارهای خود استفاده نمیکنیم؟ …چرا از سرمایه عظیم علمی و روشنفکری، چنانکه بایدوشاید، استفاده نمیشود؟ گاهی یک شعر و یک قصیده تأثیری میگذارد که بسیاری از پولها و ثروتها نمیتواند آن اثر را به وجود آورد. یک روز یک شاعر فلسطینی قصیدهای گفت و دلهای دنیای عرب را به شورش وادار کرد – این مربوط به سال ۶۷ یا ۶۸ است – گاهی یک شگرد خوب رسانهای یا یک حرکت هماهنگ تبلیغاتی، از بستن شیرهای نفت اثرش بیشتر میشود.»[۱۵]
رهبر معظم انقلاب در دیدارهای گوناگون با اهالی فرهنگ و هنر، بهعنوان ترجیعبند این دیدارها، وظایف و مسئولیت و بار سنگینی که بر دوش آحاد این قشر است را گوشزد کردهاند؛ زیرا ظرفیت و توان بالقوهی موجود در این عرصهها بسیار بیشتر از وضعیت فعلی است. از سوی دیگر نگاه به گستردگی هژمونی رسانهای غرب، این ضرورت را تأکید میکند که در مقابل آن لشکرکشی عظیم رسانهای، در این سوی میدان نیز هر فرد یا تشکیلات رسانهای موظف است به میدان بیاید و نقش خود را ایفا کند.
بهتبع ضرورت حضور تمامی نیروهای مستعد برای حضور در جبههی رسانهای انقلاب اسلامی، مسئلهی «بسترسازی برای فعالیت نیروهای خودجوش و مردمی» نیز مطرح میشود؛ چنانکه در ابزارهای سیاستگذاری فرهنگی، «بسترسازی» یکی از ابزارهای کارآمد است.
ازجملهی اقشار تأثیرگذاری که باید حضور پررنگتری در جنگ رسانهای داشته باشند، قشر طلبه و روحانی است. رهبر معظم انقلاب در این خصوص تأکید میکنند و میفرمایند: «امروز هم فضای مجازی یک صحرای بیپایانی است که از همه طرفش میشود حرکت کرد؛ دیگر مثل سابق نیست که شما بخواهید یک مطلبی را بیان کنید، ناچار باشید روی کاغذ بنویسید، آن را پلیکپی کنید یا فتوکپی کنید ده نسخه، صد نسخه، دویست نسخه؛ اینجوری نیست.
هر یکنفری که بتواند با رایانه کار بکند یک رسانه است. مینشینند پخش میکنند شبهات را، حرفها را، جوانهای مؤمن را، جوانهای سالم را گمراه میکنند. اینها را باید شناخت. چه کسی بایستی بیاید وسط میدان و سینه سپر کند و مانع بشود از گمراهی جوانان؟ چه کسی باید مانع بشود از اقدام دشمن برای انحراف ذهن جوانان؟ به عهدهی چه کسی است این کار؟ جامعهی علمی و مذهبی، یعنی روحانیت، اولین وظیفهاش این است؛ مهمترین وظیفهاش این است.»[۱۶]
۵-حاکمیت دین و اخلاق و فضیلت
ازجمله الزامات فعالیت در جنگ رسانهای، حاکمیت دین و اخلاق است. به تعبیر دقیقتر در یک برنامهریزی راهبردی، یک مجموعهارزشها که تعیینکنندهی مطلوبیت یا عدم مطلوبیت اجزای دیگر برنامه هستند، در نظر گرفته میشود. این ارزشها بهعنوان شاخص و ملاک مطرح میشوند و اهداف و راهبردها، متأثر از آنها هستند. «اگر در مدیریت و برنامهسازی رسانهای، دین، اخلاق و فضیلت حاکم باشد، یقیناً رسانهها وضع بهتری خواهند داشت و وضع بشریت ازآنچه امروز هست، بهتر خواهد شد. من توصیه میکنم در اینطور گردهماییها لااقل به همان اندازهای که در زمینههای فنی و کاری تبادلنظر میشود، درزمینهی آرمانهای انسانی و چگونگی به کار گرفتن این فضیلتها و آرمانها مذاکره و فکر بشود؛ برای اینکه معنویت و اخلاق وارد جریان رسانهای دنیا بشود و این پیشرفت و حرکت علمی بسیار باارزشی که در دنیا انجام گرفته و رسانهها را اینطور ارتقاء بخشیده، در خدمت بشریت قرار بگیرد.»[۱۷]
همانطور که گفته شد برای موفقیت در جنگ رسانهای باید برای این جبهه، «برنامهی راهبردی» طراحی نمود و در این طراحی، دین و اخلاق چارچوب عملکرد عناصر هستند. برای هیچ سرباز و سنگر رسانهای پذیرفته نیز که با بیرون زدن از دایرهی اخلاق و دین بخواهد فعالیتی در مقابل دشمن انجام دهد. در وضعیت کنونی جبههی انقلاب نیز یکی از آسیبها، حرکت در چارچوب دشمن و تقلید از اوست؛ چنانکه در برخی برنامههای تلویزیونی دیده میشود که برنامهساز، با هدف مقابله با ماهواره، خود به ماهواره تبدیل شده است!
جمعبندی
در این نوشتار به الزامات کلی جبههی رسانهای انقلاب اسلامی برای عملکرد مناسب در مقابل جبههی رسانهای دشمن از دیدگاه رهبر معظم انقلاب پرداخته شد و مواردی همچون لزوم برنامهریزی راهبردی برای جبههی رسانهای خودی، رصد و سنجش مبتنی بر برنامهی راهبردی، جهتگیری جبههی رسانهای و عناصر آن به سمت چشمانداز تعیین شده، جهتگیری در نقطهی مقابل چشمانداز دشمن، حضور و بسیج عناصر جبهه، فعالیت در چارچوب اخلاق و دین، و… تبیین گشت.
طبیعتاً موارد ذکرشده، تمام الزامات خرد و کلان این مسئله را در برندارد اما کلیات اقدام و عمل در جبههی رسانهای را بهخوبی ترسیم میکند و بر نخبگان و پژوهشگران است که جزئیات این الزامات را بیشتر تبیین و تشریح کنند. در قسمت دوم از بخش راهکارها، به الگوی مدیریت افکار عمومی شامل شناخت پیام، تولید پیام و توزیع پیام، و نوعشناسی تقابل دو جبهه و شرح آن از دیدگاه رهبر معظم انقلاب پرداخته میشود.
منابع:
[۱] «بیانات در دیدار شرکتکنندگان در همایش بینالمللی رسانههای جهان اسلام در حمایت از انتفاضه فلسطین»، ۱۱ بهمن ۱۳۸۰
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۳۱۰۳
[۲] «بیانات در دیدار مسئولان سازمان صداوسیما»، ۱۵ بهمن ۱۳۸۱
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۷۲۲۷
[۳] نشست مسئول بخش بینالملل جشنوارهی عمار در اندیشکدهی راهبردی تبیین، مرداد ۱۳۹۶
[۴] پیام تبریک به حجتالاسلاموالمسلمین سید حسن نصرالله به مناسبت پیروزی مقاومت اسلامی در جنگ ۳۳ روزه، ۲۶ مرداد ۱۳۸۵
http://farsi.khamenei.ir/newspart-index?sid=۲&npt=۷&aya=۲۴۹
[۵] «بیانات در دیدار شرکتکنندگان در همایش بینالمللی رسانههای جهان اسلام در حمایت از انتفاضه فلسطین»، ۱۱ بهمن ۱۳۸۰
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۳۱۰۳
[۶] گفتگو با «حسن حیدر» کارشناس و تحلیلگر مسائل لبنان و نماینده شبکه «المنار» در ایران، خبرگزاری مهر، ۲۳ مرداد ۱۳۹۵
http://www.mehrnews.com/news/۳۷۳۲۵۷۱/
[۷] https://ganj.irandoc.ac.ir/articles/۵۹۴۹۱۲
[۸] تحلیل کوتاه جنگ ۳۳ روزه، نمونهی یک جنگ رسانهای موفق، کانال اندیشکده راهبردی تبیین، ۲۳ مرداد ۱۳۹۶
http://tabyincenter.ir/۲۰۵۵۷/
[۹] بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران، ۲۳ اردیبهشت ۱۳۷۹
http://farsi.khamenei.ir/newspart-print?id=۳۰۰۵&nt=۲&year=۱۳۷۹
[۱۰] «بیانات در دیدار شرکتکنندگان در همایش بینالمللی رسانههای جهان اسلام در حمایت از انتفاضه فلسطین»، ۱۱ بهمن ۱۳۸۰
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۳۱۰۳
[۱۱] برای مطالعهی بیشتر به مقالهی «دین و مدیریت پیام در رسانهها، نگاهی به استراتژیهای فرهنگی»، نوشتهی دکتر محمد سلیمی، وبگاه دانشکدهی صداوسیمای قم به آدرس زیر مراجعه شود:
http://qomirib.ac.ir/articles/۹۹/۵۹۵۲۰/
[۱۲] «بیانات در دیدار مسئولان سازمان صداوسیما»، ۱۵ بهمن ۱۳۸۱
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۷۲۲۷
[۱۳] همان
[۱۴] بیانات پس از بازدید از سازمان صداوسیما، ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۳،
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۳۲۳۲
[۱۵] «بیانات در دیدار شرکتکنندگان در همایش بینالمللی رسانههای جهان اسلام در حمایت از انتفاضه فلسطین»، ۱۱ بهمن ۱۳۸۰
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۳۱۰۳
[۱۶] بیانات در اولین جلسه درس خارج فقه در سال تحصیلی جدید، ۱۶ شهریور ۱۳۹۵
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۳۴۳۰۹
[۱۷] بیانات در دیدار مدیران و برنامهسازان رسانهای کشورهای مختلف، ۲۶ اردیبهشت ۸۵،
farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۳۳۴۰
منبع: پایگاه تبیین